آهای ، وجدان بیدار شو
سلام خداجونم.
بازم منم ،
خودمو برات معرفی کنم !!!
چون خیلی وقته باهات حرف نزدم،اینو میگم که خودمو شرمنده کنم وگرنه تو که منو یادت نرفته
من ریحانه ام.
همون ریحانه نمک نشناس، همون ریحانه بی معرفت
همونی که در عین اینکه انقد بهش لطف کردی به جز شرمندگی چیزی نداره
همونی که تهی تر از همیشس
میدونی وقتی مینویسم که خیلی دلم پیشت گیره، میبینی چند وقت باهات حرف نزدم
خدای مهربونم از روزمره گی میترسم،از زندگی...
هر روز دارم به مرگ نزدیک تر میشم،دست خالی تر از همیشه...
فقط دارم روزارو تند تند رد میکنم ،که به چی برسم!!!!
که تموم شه، که تموم بشم
مگه از تو مهم ترم چیزی وجود داره ؟
مگه همه چی به تو ختم نمیشه؟؟؟
پس چرا حواسم نیست؟
چرا انقد بیخیال
خدایا نکنه گرد فراموشی همین باشه؟؟؟
دلم برات تنگه ،
اصلا دلم تنگ، انقد که کم کم برای وجدانمم جا کم آورده
خدا جونم نذار شیطان وجودم به وجدانم غلبه کنه
خدای مهربونم ،خیلی ضعیفم
خیلی شکننده ام
کمکم کن، تنهایی نمی تونم
نذار کم بیارم ، نذار وجدانم از وجودم رخت ببنده
نذار شیطان وجودم تاج پادشاهی سر کنه
نه این که ازم دوری، نه اینکه فراموشم کردی
از اینکه من دارم ازت دور میشم،انقد آروم که خودمم متوجه نشدم
الان که بعد از چند وقت به دلنوشته هام سر زدم،مسافت دور و دیدم
دیدم و افسوس....
خدا جونم اسمش چیه ، غفلت یا وسوسه.
هیچ کدوم.
بهونه ی ما آدما از بهونه گیریمونه.بهونه، بهونه...
میدونی تازه فهمیدم که چقدر تو مشکلاتم بهت نزدیکم ولی الان که مشکلی ندارم ازت غافلم.
عین این میمونه که داری بهم هدیه میدی نمیفهمم وقتی ازم میگیریش میفتم به گریه.
که چرا ازم گرفتی ولی کاش اون موقع که بهم دادیش میگفتم ممنون که بهم دادیش و تا زمانی که دارمش قدرشو میدونستم
از تو چه پنهون خداجونم،دردم اینه که شدم مثله یه آدمی که داره یه سری چیزارو یدک میکشه
با اینکه با تمام وجود دوسشون دارم ولی خدایا روزمره گی داره خرابش میکنه
خدایااااااااااااااااااااا من یدک کش نیستم
خدا جونم ، خدای مهربونم ،عزیزم
کمکم کن
قبل از اینکه همه چیزمو از دست بدم ،قبل از اینکه بی وجدان بشم