سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معجزه ای به نام دل

صفحه خانگی پارسی یار درباره

بدترین

    نظر

چیزی بدتر از این هم هست؟

مگه یه آدم چند بار باید نیش مارو تجربه کنه؟

یه بار دیگه برای خدا ناز کردم خدا هم سفر فردارو ازم گرفت

آخه یه آدم چقدر میتونه بی انصاف باشه

من لیاقت ندارم، نمی فهمم ،

میطلبنم و نمیرم.

هنوز یادم نرفته نزدیک بود خونه خدا رو از دست بدم ولی..

اینکه بلیط رفت و برگشت و داشته باشی، هتل جا گرفته باشی و در یه لحظه همه چیز و بخاطر لج بازی از دست بدی وحشتناکه.

امام رضا برای بار سوم تو یک سال طلبیدم ولی من همه چیزو از دست دادم


تلاش

شکاف کوچکی بر روی پیله کرم ابریشمی ظلاهر شد. مردی ساعت ها با دقت  به تلاش پروانه برای خارج شدن از پیله نگاه کرد. پروانه دست از تلاش برداشت. به نظر می رسید خسته شده و نمی تواند به تلاش هایش ادامه دهد. او تصمیم گرفت به این مخلوق کوچک کمک کند. با استفاده از قیچی شکاف را پهن تر کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد ، اما بدنش کوچک و بال هایش چروکیده بود.مرد به پروانه همچنان زل زده بود . انتظار داشت پروانه برای محافظت از بدنش بال هایش را باز کند. اما این طور نشد. در حقیقت پروانه مجبور بود باقی عمرش را روی زمین بخزد، و نمی توانست پرواز کند.
مرد مهربان پی نبرد که خدا محدودیت را برای پیله و تلاش برای خروج را برای پروانه بوجود آورده. به این صورت که مایع خاصی از بدنش ترشح می شود که او را قادر به پرواز می کند.
بعضی اوقات تلاش و کوشش تنها چیزی است که باید انجام دهیم. اگر خدا آسودگی بدون هیچگونه سختی را برای ما مهیا  کرده بود در این صورت فلج می شدیم و نمی توانستیم نیرومند شویم و پرواز کنیم

نوعی دیگر

"برتولد برشت" 

 

دختر کوچولوی صاحبخانه از اقای "کی " پرسید:

اگر کوسه‌ها آدم بودند با ماهی‌های کوچولو مهربان‌تر می‌شدند؟

اقای کی گفت:البته! اگر کوسه‌ها ادم بودند

توی دریا برای ماهی‌ها جعبه‌های محکمی می‌ساختند

همه‌جور خوراکی توی آن می‌گذاشتند

مواظب بودند که همیشه پرآب باشد

هوای بهداشت ماهی‌های کوچولو را هم داشتند

برای آنکه هیچ‌وقت دل ماهی کوچولو نگیرد

گاه‌گاه مهمانی‌های بزگ بر پا می‌کردند

چون‌که

گوشت ماهی شاد از ماهی دلگیر لذیذتر است

برای ماهی‌ها مدرسه می‌ساختند

وبه انها یاد می‌دادند

که چه جوری به‌طرف دهان کوسه شناکنند

درس اصلی ماهی‌ها اخلاق بود

 به انها می‌قبولاندند

که زیباترین و باشکوه‌ترین کار برای یک ماهی این است

که خودش را در نهایت خوشوقتی تقدیم یک کوسه کند

به ماهی کوچولو یاد می‌دادند که چطور به کوسه‌ها معتقد باشند

و چه‌جوری خود را برای یک آینده زیبا مهیا کنند

آینده‌یی که فقط از راه اطاعت به‌دست می‌آید

اگر کوسه‌ها آدم بودند

در قلمروشان البته هنر هم وجود داشت

از دندان کوسه تصاویر زیبا و رنگارنگی می‌کشیدند

ته دریا نمایشنامه ییروی صحنه می‌آوردند که در آن ماهی کوچولوهای قهرمان

شاد وشنگول به دهان کوسه‌ها شیرجه می‌رفتند

همراه نمایش آهنگ‌های محسورکننده‌یی هم می‌نواختند که بی‌اختیار

ماهی‌های کوچولو را به‌طرف دهان کوسه‌ها می‌کشاند

در آنجا بی‌تردید چیزی هم وجود داشت

که به ماهی‌ها می‌آموخت

زندگی واقعی در شکم کوسه‌ها اغاز می‌شود!